عيب جوئي
عيب زدايي آري عيب جويى نه
فرق ميان اين دو بسيار ظريف و لطيف است زيرا عيب جويى و عيبزدايى به حسب ظاهر هر دو با يادآورى و بازگو كردن عيوب همراه است، ولى اوّلى با انگيزه تحقير و تنقيص ذكر مىشود و دومى به قصد خير خواهى و اصلاح، اولى با دشمنى و خصومت و دومى با دلسوزى و نصيحت توأم است. اگر انگيزه انسان در ذكر عيوب ديگران خيرخواهى باشد قهرا كيفيت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود، ولى اگر هدف تنقيص و تحقير باشد قهرا با تحقير و توهين ادا مىشود. خلاصه اگر چه هدف وسيله را توجيه نمىكند لكن آن را تحديد مىكند، يعنى هدف وسيله را متناسب با خود مىسازد:
كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ[1] ، هر كس طبق نيّت و انگيزهاش كار مىكند.
به همين جهت، كسى كه مىخواهد عيب ديگرى را به او تذكر دهد بايد با حسن نيّت و دلى پاك و بىآلايش نقايص او را ياد آورى كند و در حال سخن گفتن كمال ادب و احترام را رعايت نمايد و دقت كند كه به شخصيت طرف مقابل خود اهانت روا ندارد و انتقاد صحيح و سالم و سازنده به نيش زدن و عيبجويى تبديل نگردد، كه نتيجه معكوس خواهد داشت. براى اينكه هيچ انسانى از خطا و اشتباه مصون نيست و هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه مرتكب خطا و اشتباه نمىشود جز ائمه معصومين عليهم السّلام كه آنان نيز با اينكه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار گناهكار و ناقص مىدانند. به عنوان نمونه، امام سجّاد عليه السّلام عرض مىكند: